چطور سرمایه‌ گذاری را شروع کنیم؟

  • خانه
  • بلاگ
  • چطور سرمایه‌ گذاری را شروع کنیم؟

در یک اقتصاد عادی، عموما تمام افراد بالغی که شغل و درآمدی دارند، می‌توانند بخشی از درآمد را خود پس‌انداز و سرمایه‌ گذاری کنند. در اقتصادهایی که در شرایط غیرعادی تورمی قرار دارند اما داشتن پس‌انداز و سرمایه‌گذاری نه یک امکان، بلکه یک الزام محسوب می‌شود. به عبارت دقیق‌تر برای حفظ ارزش پس‌اندازها در شرایط تورمی به ناچار باید پس‌انداز را به سرمایه‌ گذاری تبدیل کرد. پیشتر در مقاله «سرمایه‌ گذاری چیست و چرا باید سرمایه‌ گذاری کرد؟» در این مورد به طور مفصل صحبت شده است. حالا سوال اینجاست که راه بی‌انتهای سرمایه‌ گذاری را چگونه و از کجا می‌توان شروع کرد و چه الزاماتی را باید پیش از آغاز این مسیر فراهم کرد.

ابتدا اجازه دهید چند باور رایج را با هم مرور کنیم. ممکن است چنین به نظرتان برسد که اولین چیزی که قبل از سرمایه‌ گذاری لازم است داشته باشید، سرمایه است و حتی ممکن است فکر کنید که پول تنها سرمایه‌ای است که می‌تواند برای سرمایه‌ گذاری مورد استفاده قرار گیرد. یا شاید فکر کنید که سرمایه‌ گذاری، مستلزم داشتن سرمایه‌ای بزرگ است. جدا از اینها، ممکن است تصور کنید که برای سرمایه‌ گذاری کردن خیلی جوان یا خیلی پیر هستید. سرمایه‌ گذاری نمی‌کنم چون معتقدم انسان باید در لحظه زندگی کند! سرمایه‌گذاری نمی‌کنم چون این کارها از من گذشته! من که تخصص مالی یا اقتصادی ندارم، پس بهتر است سرمایه‌ گذاری نکنم!

اگر فکر می‌کنید یکی، یا چندتا از جملات بالا درست هستند، باید به عرضتان برسانیم که سخت در اشتباه هستید. در واقع برای شروع سرمایه‌ گذاری نه لازم است پول زیادی داشته باشید، نه لازم است از حدی جوان‌تر یا پیرتر باشید و نه لازم است تخصص مالی یا اقتصادی داشته باشید. اگرچه هر کدام از این موضوعات می‌تواند بر مدل و شیوه سرمایه‌ گذاری شما تأثیرگذار باشد، اما بود و نبود هیچ کدام از این شرایط نمی‌تواند دلیل تصمیم‌گیری برای سرمایه‌ گذاری کردن باشد. الزاماتی که باید پیش از شروع آماده کنید، بیش از آنکه در محیط بیرون معنا شود، باید از درون خودتان سرچشمه بگیرد.

لحظه صفر: برای داشتن پس‌ انداز برنامه‌ ریزی کنید

اگر سرمایه‌‌ای ندارید ایرادی ندارد، اما اگر برنامه‌ای برای پس‌ انداز و سرمایه‌ گذاری کردن ندارید باید نگران شوید. اگر باور دارید می‌شود با سرمایه‌ای کوچک و صرفا با معامله‌گری یا چیزی شبیه به آن ثروتمند شد، احتمالا به شما رویا فروخته‌اند. این باور نادرست را که می‌توان بدون زحمت به ثروت رسید را کنار بگذارید. اگر به اندازه‌ای پول دارید که می‌توان با آن سه نسل را ثروتمندانه زندگی کرد که هیچ، اما اگر اینطور نیست، آستین‌ها را بالا بزنید و شغلی انتخاب کنید.

مهم نیست اگر این شغل در ابتدا درآمد مناسبی ندارد، فقط کافی است از آن بدتان نیاید. فراموش نکنید که زمان مهمترین دارایی شماست و می‌توانید آن را به ثروت تبدیل کنید. اگر پولی برای سرمایه‌ گذاری کردن ندارید، از زمان‌تان استفاده کنید. زمان‌تان را پس‌ انداز و سرمایه‌ گذاری کنید. تقریبا هر مهارتی داشته باشید می‌توانید از آن در راستای خلق ثروت استفاده کنید. مهارت‌هایتان را افزایش دهید تا درآمد کسب کنید. قبل از آنکه به فکر خرج کردن درآمدتان باشید، بخشی از آن را کنار بگذارید و حالا خودتان را برای ورود به دنیای شیرین سرمایه‌ گذاری، رشد و ثروتمند شدن آماده کنید.

گام اول: مطمئن شوید که مفهوم «ریسک» را درک می‌کنید

اگرچه ما در مکالمات روزمره‌مان از کلمه «ریسک» زیاد استفاده می‌کنیم، اما تجربه نشان می‌دهد که عموما درک درستی از مفهوم ریسک در سرمایه‌ گذاری نداریم. مفهوم ریسک در سرمایه‌ گذاری تقریبا هیچ قرابتی با معنی لغوی آن ندارد. ما معمولا در محاوره ریسک را مترادف خطر در نظر می‌گیریم، در صورتی که مفهوم «ریسک در سرمایه‌ گذاری» بیشتر از آنکه هم‌معنی خطر باشد، به معنی «احتمال» است و همواره به طور همزمان دو مفهوم «هزینه» و «فایده» را در دل خود دارد.


 

به عنوان مثال فرض کنید قصد دارید به همراه خانواده به سفری تفریحی بروید و دو راه برای رسیدن به مقصد خود دارید و می‌توانید از بین دو جاده جنگلی و کوهستانی یکی را انتخاب کنید. برای انتخاب مسیر از فردی که تجربه دارد مشورت می‌گیرد و او به شما می‌گوید که تردد از جاده کوهستانی ریسک دارد. در چنین حالتی احتمالا برداشت شما از جمله‌ای که شنیده‌اید این است که تردد از جاده کوهستانی خطرناک است و این مفهومی از ریسک است که ما عموما در محاورات خود به کار می‌بریم.

اما اگر مثلا به شما گفته شود که احتمال سقوط از جاده کوهستانی هنگام راننگی ۱۰ درصد است، اما این جاده شما را دو ساعت زودتر به مقصد می‌رساند، شما برداشت دقیق‌تری از آنچه شنیده‌اید خواهید داشت. اینکه احتمال سقوط از پرتگاه ۱۰ درصد است، به این معناست که به طور متوسط از هر ۱۰ خودرویی که از جاده کوهستانی تردد می‌کند، یکی به پرتگاه سقوط می‌کند. حال شما می‌توانید انتخاب کنید، آیا دو ساعت زودتر به مقصد رسیدن ارزش پذیرش ریسک ۱۰درصدی سقوط در پرتگاه را دارد؟ احتمالا پاسخ شما به این سوال در شرایطی که می‌خواهید به سفری تفریحی بروید منفی است. اما شاید اگر مسأله مرگ و زندگی در کار باشد، این ریسک را به جان بخرید.

در مفهوم سرمایه‌ گذاری در نظر داشته باشید که حتما ریسک را درست مانند حالت دوم مثالی که خدمتتان عرض شد بررسی و ارزیابی کنید. برای درک بهتر موضوع «ریسک» و ارتباط آن با بازدهی بعدها بیشتر صحبت خواهیم کرد.

گام دوم: خودتان را بشناسید

همانطور که پیشتر عرض شد، برای یافتن ملزومات سرمایه‌ گذاری، باید بیشتر در درون خودتان بگردید تا در جهان پیرامون. از نظر ما مهمترین موضوعی که هرفرد پیش از شروع سرمایه‌گذاری باید بشناسد، خصوصیات خودش است. در این باره مهمترین سوالی که باید در مورد خودتان از خودتان بپرسید، نوع برخورد شما با پدیده ریسک است.

افراد در برخورد با ریسک به سه گروه تقسیم می‌شوند. گروه اول ریسک‌ گریزها هستند. افراد ریسک‌ گریز کسانی هستند که ترجیح می‌دهند در حاشیه امنی باقی بمانند. این افراد بیشتر از آنکه از سود کردن خوشحال می‌شوند، از زیان کردن ناراحت می‌شوند. برای مثال اگر ۱۰ درصد سود کسب کنند زیاد خوشحال نمی‌شوند اما اگر ۱۰ درصد از دارایی خود را از دست بدهند بسیار ناراحت می‌شوند.

گروه دوم افراد به افراد ریسک‌ خنثی یا بی‌تفاوت نسبت به ریسک خوانده می‌شوند. این افراد به همان میزان که از سود کردن خوشحال می‌شوند، از زیان کردن ناراحت می‌شوند.

و در نهایت گروه سوم گروهی هستند که ریسک‌ پذیر نامیده می‌شوند. این افراد از سود کردن مطلوبیت به دست می‌آوردند و خوشحال می‌شوند اما زیان کردن آنچنان باعث ناراحتی‌شان نمی‌شود.

بدانید که در کدام گروه قرار می‌گیرد و تحملتان نسبت به ریسک‌ پذیری چقدر است. این نکته را در نظر داشته باشید که عوامل زیادی از جمله میزان دارایی، میزانی از دارایی‌تان که می‌خواهید سرمایه‌ گذاری کنید، هدفتان از سرمایه‌ گذاری و... روی ریسک‌ پذیری شما تأثیرگذار است.


 

به عنوان مثال دو نفر را در نظر بگیرید که هر دو خود را فردی ریسک‌ پذیر می‌دانند. اولی خانمی است به نام خانم «دارا» که ارزش دارایی او پنج میلیارد تومان است و دومی آقای «تلاشگر» که یک میلیارد تومان دارایی دارد. فرض کنید به هر دو نفر یک سرمایه‌ گذاری به ارزش یک میلیارد تومان پیشنهاد شود و گفته شود که احتمال موفقیت این سرمایه‌ گذاری ۵۰ درصد است. اگر سرمایه‌ گذاری موفقیت‌آمیز باشد ارزش آن ۲۵۰ میلیون تومان افزایش پیدا می‌کند، اما در صورت شکست، ممکن است ۱۰۰ میلیون تومان از ارزش آن کاسته شود. اگرچه در حالت عادی این سرمایه‌ گذاری منطقی به نظر می‌رسد، اما ممکن است آقای «تلاشگر» از ورود به آن امتناع کند. چرا که اگر پروژه با شکست مواجه شود، او ۱۰درصد از دارایی خود را از دست می‌دهد. در طرف دیگر اما، احتمالا خانم «دارا» راحت‌تر می‌پذیرد که اقدام به شرکت در این سرمایه‌ گذاری کند، چون در بدترین حالت تنها دو درصد از دارایی خود را از دست خواهد داد.

گام سوم: اگر لازم است سواد عددی خود را افزایش دهید

اگرچه پیشتر اشاره شد که تخصص داشتن در مسائل مالی و اقتصادی برای سرمایه‌ گذاری کردن ضروری نیست، اما حداقل‌هایی از دانش اقتصادی برای درک جهان سرمایه‌گذاری از نان شب واجبتر است. اما منظور از دانش اقتصادی صرفا دانستن تعریف اصطلاحات اقتصادی نیست. پیش از آن باید آنچه که «سواد عددی» خوانده می‌شود برای فرد کاملا جا افتاده باشد.

منظور از سواد عددی هم این نیست که فرد خود را در دنیای ریاضیات غرق کند. برای فهم زبان سرمایه‌ گذاری، کافی است از اعداد واهمه نداشته باشید، روی چهار عمل اصلی ریاضیات مسلط باشید و مفاهیم ابتدایی مانند درصد، بازدهی، میانگین و رشد را درک کنید.

گام چهارم: هدفگذاری کنید و هدفتان را بشناسید

سوال مهم دیگری که باید از خود بپرسید، این است که هدفتان از پس‌انداز و سرمایه‌ گذاری کردن چیست؟ آیا صرفا برای حفظ ارزش پس‌اندازتان سرمایه‌ گذاری می‌کنید؟ آیا می‌خواهید دارایی یا کالایی خاص را خریداری کنید؟ آیا برای دوره بازنشستگی سرمایه‌ گذاری می‌کنید؟ آیا سرمایه‌ گذاری می‌کنید تا رفاه‌تان را افزایش دهید؟ آیا هدفی که دارید منطقی و قابل‌دسترس است؟ در حالت عادی برای رسیدن به هدفتان چه میزان زمان لازم است؟ در حالت عادی زمانی که برای رسیدن به هدفتان مشخص کرده‌اید منطقی است؟ آیا ممکن است پیش از آنکه به هدفتان از سرمایه‌ گذاری کردن برسید به پولتان نیاز پیدا کنید؟ آیا انتظار دارید با سرمایه‌ گذاری کردن جریان درآمدی داشته باشید یا به جریان درآمدی آن نیازی ندارید؟ آیا هدف از سرمایه‌ گذاری جزو اولویت‌های اصلی‌تان است؟ و هر سوال دیگری که به شما در روشن کردن هدف کمک می‌کند.

گام پنجم: برنامه‌ریزی کنید

حقیقت این است که پاسخ هریک از این سوالات می‌تواند در بین افراد مختلف و در بازه‌های زمانی مختلف متنوع باشد. یعنی ممکن است امروز خرید خانه برای شما در اولویت باشد، اما فردا اولویت شما به خرید خودرو تبدیل شود. ممکن است هدف اصلی شما از سرمایه‌ گذاری تأمین مالی برای راه‌اندازی کسب و کاری باشد که مدتها آرزوی آن را داشته‌اید، اما دوستی داشته باشید که هدفش از سرمایه‌ گذاری، ارتقای سطح رفاهش باشد.


 

در این باره باید در نظر داشته باشید که همین موضوعات است که راه سرمایه‌ گذاری افراد را از هم جدا می‌کند و تقریبا هیچکس به طور کامل نمی‌تواند به شما در سرمایه‌ گذاری‌تان کمک کند. چون اهداف، ویژگی‌ها، ریسک‌پذیری و بسیاری از سایر مشخصات افراد با هم متفاوت است.  بنابراین باید مدام از خودتان (و نه کس دیگری) این سوالات را بپرسید و تلاش کنید استراتژی خود برای رسیدن به هدفتان را بروز کنید.

به عنوان مثال اگر فردی ریسک‌گریز هستید و در کوتاه‌مدت ممکن است به پولتان نیاز داشته باشید، بازار سهام برای سرمایه‌ گذاری شما مناسب نیست و در عوض بهتر است در بازارهایی سرمایه‌ گذاری کنید که ریسک کمتری دارند. از طرف دیگر اما، اگر تلاش می‌کنید که مثلا ۲۰ سال دیگر در آرامش و بدون دغدغه بازنشسته شوید و احتمال آنکه مجبور شوید در کوتاه‌مدت دارایی خود را به پول تبدیل کنید پایین است، اختصاص بخشی از سرمایه‌تان به بازار سهام کاملا منطقی است.

از قلم و کاغذ نترسید، اهدافتان را بنویسید و برای رسیدن به آن‌ها نقشه داشته باشید. هزینه‌هایتان را مدیریت کنید تا همواره بتوانید سرمایه‌ گذاری‌تان را توسعه دهید. هزینه‌های غیرضروری را حذف کنید و مدام تلاش کنید جای بیشتری برای سرمایه‌ گذاری باز کنید. مطمئن باشید که اگر به کل ماجرای سرمایه‌ گذاری به چشم یک بازی نگاه کنید، از رشدتان در این بازی متحیر خواهید شد و حتما لذت خواهید برد. اگر این پنج گام را برداشته‌اید، تبریک! شما برای شروع سرمایه‌ گذاری آماده هستید.

اشتراک گذاری