احتمالا همه ما از کودکی فراگرفتهایم که برای پیشرفت مالی و اقتصادی، لازم است پسانداز و سرمایهگذاری کنیم. برای همین است که تلاش میکنیم بخشی از درآمد خود را کنار بگذاریم تا بعدا بتوانیم از آن استفاده کنیم. اما گاهی اوقات با این سوال مواجه میشویم که آیا واقعا لازم است پسانداز و سرمایهگذاری کنیم؟
ممکن است برای شما هم اتفاق افتاده باشد که مدتها علاقهمند بودهاید که یک خودروی خاص را خریداری کنید، یا مثلا در شهری ساحلی ویلا بخرید تا در اوقات فراغت از آن استفاده تفریحی کنید، یا حتی در مقیاس کوچکتر شاید برایتان پیش آمده باشد که بخواهید گوشی موبایلتان را تبدیل به احسن کنید و مدتها برای آن پسانداز و برنامهریزی کنید. اما به محض اینکه میخواهید پولی که پسانداز کردهاید را به خودور، ویلا یا گوشی موبایل تبدیل کنید، متوجه میشوید که آنچه میخواستید بخرید گرانتر شده و شما پیشبینی این گرانی را نکردهاید.
اگر در ایران زندگی کرده باشید، احتمالا بارها با چنین شرایطی مواجه شدهاید و برایتان سوال پیش آمده که «آیا بهتر نبود از ابتدا این همه برای پسانداز کردن تلاش نمیکردم و هرآنچه میتوانستم خریداری میکردم تا اینگونه شاهد از دست رفتن ارزش پساندازم نباشم؟». ایران کشوری است که برای مدت زیادی با پدیدهای به نام تورم دست و پنجه نرم کرده و ظاهرا قرار نیست این موضوع به این زودیها و یا به راحتی حل شود. در چنین شرایطی همواره این احتمال وجود دارد که تلاش شما برای خرید یک کالای بادوام مانند خانه، خودرو یا پسانداز برای آماده کردن جهیزیه دخترتان، یا تلاش برای پسانداز به هدف تحصیل فرزندتان و... با شکست مواجه شود.
به عنوان مثال فردی به نام آقای «تلاشگر» را در نظر بگیرید که ماهانه ۲۰ میلیون تومان درآمد دارد و نیمی از درآمد ماهانه خود را پسانداز میکند. آقای «تلاشگر» قصد میکند که یک خودرو به قیمت ۲۰۰ میلیون تومان خریداری کند اما تنها ۱۵۰ میلیون تومان پسانداز دارد. اگر شرایط تورمی در اقتصاد وجود نداشته باشد، این فرد باید پنج ماه صبر کند تا میزان پساندازش به ۲۰۰ میلیون تومان برسد و بتواند خودروی مورد علاقهاش را خریداری کند. اما اگر اقتصاد دچار تورم باشد و در این پنج ماه سطح عمومی قیمتها با رشد ۲۰ درصدی مواجه شود، دیگر ۲۰۰ میلیون تومان برای خرید این خودرو کافی نخواهد بود. آقای «تلاشگر» این بار برای خرید خودروی مورد علاقهاش، ۴۰ میلیون تومان پول کم خواهد داشت. در چنین شرایطی او یا باید خرید خودروی مورد علاقهاش را فراموش کند و به خودرویی با مدل پایینتر بسنده کند، یا باید چهار ماه دیگر برای خرید خودرو صبر کنید. در این شرایط هم اگر درآمد او با افزایش مواجه نشود، باز از تورم عقب خواهد ماند.
اما در همین مثال فرض کنید که آقای «تلاشگر» در همان ابتدا به جای صبر کردن، خودروی مدل پایینتری را به قیمت ۱۵۰ میلیون تومان خریداری کند. او پس از پنج ماه، خودرویی دارد که قیمتش به دلیل تورم با ۲۰درصد رشد قیمتی مواجه شده و به ۱۸۰ میلیون تومان رسیده است. از طرف دیگر آقای «تلاشگر» در این پنج ماه، ۵۰ میلیون تومان هم پسانداز جدید به دست آورده است و جمع دارایی او با احتساب ارزش خودرو، ۲۳۰ میلیون تومان خواهد بود و برای خرید خودروی مورد علاقهاش، این بار نه ۴۰ میلیون، بلکه فقط ۱۰ میلیون تومان پول کم خواهد داشت و در نتیجه در مدت زمان کوتاهتری خواهد توانست خودروی مورد علاقهاش را بخرد.
این مثال ساده نشان میدهد که پسانداز کردن برای رسیدن به هدف مالی و اقتصادی، خصوصا در شرایط تورمی، کافی نیست، بلکه باید پسانداز را به سرمایهگذاری تبدیل کرد. اما...
پسانداز همانطور که از نامش پیداست، عبارت است از کنار گذاشتن چیزی برای آینده یا روز مبادا. اما در عوض سرمایهگذاری عبارت است از استفاده از پسانداز برای بدست آوردن سود.
در مفاهیم اقتصادی (به ویژه آنها که در دانشگاه تدریس میشود) خرید طلا، دلار، خانه و زمین، لزوما سرمایهگذاری به حساب نمیآید. بلکه سرمایهگذاری که صرفا منجر به ایجاد اشتغال و استفاده کاراتر از منابع میشود، «سرمایهگذاری» خوانده میشود. در مباحث مالی و حسابداری اما، هر استفادهای از پسانداز که منجر به کسب سود و درآمد شود را سرمایهگذاری میخوانند، خواه در بخش مولد اقتصاد باشد و خواه در بخش غیرمولد از جمله خرید و نگهداری ارز و طلا.
اما اجازه دهید تعریفی خودمانی از سرمایهگذاری ارائه دهیم: «هر تلاشی که به منظور حفظ و افزایش ارزش داراییها انجام میشود از نظر ما سرمایهگذاری است».
برای روشنتر شدن موضوع، مثال آقای «تلاشگر» را دوباره در نظر بگیرید. در حالت اول آقای «تلاشگر» صرفا پسانداز کرده است. در ابتدا برای خرید خودرو ۱۵۰ میلیون تومان پسانداز داشته و برای خرید خودروی مورد علاقه خود ۵۰ میلیون تومان پول کم داشته است و تصمیم گرفته است که پنج ماه دیگر به روند پسانداز کردن خود ادامه دهد و همانطور که مشاهده کردید به دلیل این تصمیم از تورم عقب افتاده است. اما در حالت دوم آقای «تلاشگر» تصمیم گرفته که پسانداز خود را برای خودرویی که مورد علاقهاش نیست اختصاص دهد و با این کار پسانداز خود را از گزند تورم در امان نگه دارد و همانطور که مشاهده کردید تا حدودی هم موفق به این کار شده است. اقتصاددانان، تصمیم آقای «تلاشگر» در حالت دوم را «سرمایهگذاری» نمیدانند چون این تصمیم منجر به اشتغال نشده یا به عبارت دقیقتر منجر به ایجاد یک کسب و کار نشده است.
اما با تعریف خودمانی که ما ارائه دادیم، در حالت دوم آقای «تلاشگر» به نوعی سرمایهگذاری کرده است. اما باز همانطور که مشاهده کردید این کار برای تهیه خودروی مورد علاقهاش کافی نبود و هنوز ۱۰ میلیون تومان برای خرید خودرو پول کم داشت. حال حالت سومی را در نظر بگیرید که آقای «تلاشگر» در مدت یک ماه از پنج ماهی که برای خرید خودروی مورد علاقهاش برنامهریزی میکرده، مهارت جدیدی بیاموزد و با استفاده از مهارتی که جدیدا آموخته درآمد ماهانه خود را از ۲۰ میلیون تومان به ۲۴میلیون تومان برساند و باز نیمی از آن را پسانداز کند. در نتیجه او موفق شده به جای ماهانه ۱۰ میلیون تومان، ۱۲ میلیون تومان پسانداز کند. در این حالت او پس از پنج ماه، ۲۳۸ میلیون تومان دارایی خواهد داشت. در این حالت، آقای «تلاشگر» تصمیم گرفته که به مدت یک ماه، اوقات فراغت خود را به آموزش بپردازد و با توجه به تعریف خودمانی که داشتیم، وقت آزاد خود را در راستای آموختن مهارتی جدید سرمایهگذاری کرده است.
در حالت سوم، با وجود آنکه آقای «تلاشگر» هم پسانداز خود را به صورت خرید خودرو و هم بخشی از زمان خود را به صورت یادگیری مهارتی جدید سرمایهگذاری کرده است، پس از پنج ماه هنوز دو میلیون تومان برای خرید خودروی مورد علاقهاش پول کم دارد. با وجود اینکه در این حالت او سعی کرده از تمام داشتههای خود استفاده کند، هنوز یک موضوع رو نادیده گرفته است و آن، جریان درآمدی بوده است که میتوانسته در مدت پنج ماه در راستای سرمایهگذاری استفاده کند.
اگر آقای «تلاشگر» پسانداز ماهیانه خود را صرف سرمایهگذاری کند و فرض کنید موفق شود ماهانه سه درصد سود از محل آن کسب کند، در پایان پنج ماه تقریبا سه میلیون و ۱۰۰ هزار تومان به دارایی او افزوده میشود و ارزش دارایی او در پایان پنج ماه ۲۴۱ میلیون و ۱۰۰هزار تومان خواهد بود. در نتیجه آقای «تلاشگر» موفق شده از پسانداز و دارایی خود در راستای سرمایهگذاری استفاده کند و در پایان پنج ماه نه تنها پول کافی برای خرید خودروی مورد علاقه خود داشته باشد بلکه بیش از یک میلیون تومان هم پول مازاد به دست آورد.
همانطور که مشاهده کردید در شرایط تورمی، پسانداز کردن برای رسیدن به اهداف مالی و اقتصادی کافی نیست. در چنین شرایطی پسانداز کردن به هیچ وجه تصمیمی عقلانی به حساب نمیآید، بلکه به جای آن باید سرمایهگذاری (با همان مفهوم خودمانی که عرض کردیم) انجام داد. اما این نکته را در نظر داشته باشید، اگرچه در شرایط تورمی ناچار به سرمایهگذاری هستید، اما وجود تورم لازمه سرمایهگذاری نیست.
به عبارت دقیقتر، حتما لازم نیست که اقتصاد در شرایط تورمی باشد تا تصمیم به سرمایهگذاری بگیرید. چرا که موضوع دیگری به نام «هزینه فرصت پول» به کمین داراییهای شما نشسته که در مقالات بعدی به طور مفصل با آن آشنا خواهید شد.
نکته دیگری که باید در نظر داشته باشید، «ریسک» است. سرمایهگذاری همواره با ریسک مواجه است. به عبارت سادهتر تقریبا تمام تلاشهایی که برای سرمایهگذاری به هدف حفظ یا افزایش ثروت انجام میشود، ملزم به پذیرش ریسک است. از همین روست که عموما گفته میشود بازدهی (یا سود) و ریسک دو روی یک سکه هستند. ریسک و ارتباط مستقیم آن با «بازدهی» نیز در سایر مقالات به طور مفصل مورد بحث قرار خواهد گرفت.